سناریوی توهم سقوط علیه جمهوری اسلامی ایران چگونه طراحی شد و چگونه به شکست انجامید؟
به گزارش مشرق، مهدی محمدی تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:
فکر میکنم درباره آشوبهای ۱۴۰۱ در یک نقطه عطف قرار داریم. قصد جمعبندی یا پیشبینی وضعیت را ندارم، چون همه آموختهایم در شرایطی چنین پیچیده باید عمیقاً محتاط بود اما تقریبا پیداست پروژه قبلی طراحان شکست خورده و پروژه جدید به سادگی قابل تعریف نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داستان اینگونه شروع شد: «ممکن، سریع و آسان جلوه دادن براندازی برای اقلیتی از جامعه که قرار بود در حباب شبکه، خود را اکثریت فرض کند».
هدف این بود که یک آشوب چندصدهزار نفری سراسری شکل بگیرد. طرف طراح از ابتدا میدانست قادر به این نیست اکثریت را به خیابان بکشاند. هدف شکل دادن به اقلیتی بود که در چارچوب یک جنگ شناختی پیچیده باید به این نتیجه میرسید زمان دست زدن به خشونت فرارسیده است.
برای رسیدن به این هدف، ابزار خلاقانهای ایجاد شد: «ایجاد تصور رفتنی بودن نظام». یک بازی از دید من هوشمندانه و پر از ظرافت و پیچیدگی داخلی و خارجی راه افتاد برای باوراندن این امر به بخشی از جامعه ایران که کار تمام و جمهوری اسلامی در حال رفتن است.
فرض بنیادین پروژه این بود: اگر این باور برای اقلیتی از جامعه ایجاد شود که نظام در حال رفتن است، آشوب بزرگ شکل خواهد گرفت. مقام امنیتی خارجی گفته بود: «حکومتها وقتی میروند که به نظر برسد دارند میروند!»
حالا یک بار دیگر آنچه را در بیش از ۲ ماه گذشته دیدهاید مرور کنید. همه چیز معنای جدیدی پیدا میکند. در داخل ایران برنامه پیچیدهای کلید خورد. گام اول ایجاد تشکیک در حضور، سلامت، قدرت و حتی حیات رهبر انقلاب به عنوان مهمترین عامل نگهدارنده نظام بود. میرحسین موسوی با صدور بیانیهای که بدون هیچ دلیل، یکباره بحث جانشینی را پیش میکشید و جوانان را مخاطب قرار میداد، از مدتها قبل از فوت خانم مهسا امینی پروژه را کلید زد. بعد نیویورک تایمز مقالهای منتشر کرد و خبر از بیماری رهبر انقلاب داد و با وجود حضور ایشان در ۲ برنامه عمومی باز حاضر به پس گرفتن ادعای خود نشد. واضح بود برنامهای در کار است که لازمه آن سرهم کردن داستانهایی از این نوع با سوءاستفاده از منابعی به ظاهر معتبر است. وقتی آشوبها کلید خورد، دیدیم در روزهای اول این موضوع تبدیل به بخشی از باور ذهنی کسانی تبدیل شده بود که نقش هسته مرکزی آشوب را به عهده گرفتند. بعد از آن نوبت به «خشونت شدید علیه مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی» رسید. باز، هدف این بود که به اقلیتی در جامعه گفته شود نظام دیگر قادر به برقراری نظم و امنیت نیست و هزینه اقدام براندازانه صفر شده است. پس از آن، نوبت به «خشونت کلامی» بیسابقه رسید. طراح خارجی به دنبال این بود فحش جنسی را در ایران بدل به شعار عمومی کند. باز هم هدف، دریدن پردههای حرمت میان مردم و نظام و تقویت باور به تمامشده بودن کار بود. پس از آن سراغ «خلق شعار و نماد» رفتند. تولید شعارهایی با مضمون «پایان»، بویژه در آبانماه و تلاش برای تزریق آن به ادبیات روزمره جامعه، بخش دیگر همین پروژه بود. بعد، سراغ «ایده سقوط شهرها» رفتند. در یکی دو مورد که چند ساعتی برخی شهرهای مرزی یا محلات آنها ملتهب شد، بلافاصله حجم بزرگی از ادبیات تولید شد با این مضمون که فلان شهر سقوط کرده و اکنون نوبت آن است هر کسی شهر و محله خود را آزاد کند(!) هدف، دوباره این بود که اقلیتی از جامعه کار را تمامشده بداند. اینجا مجال تفصیل نیست اما یک نکته اکنون از ورای بیش از ۲ ماه تمرکز کامل بر تحلیل رفتار دشمن روشن است. همه پروژه این بود که اقلیتی کوچک در جامعه، یک دروغ بزرگ را باور کنند: نظام در حال سقوط است!
در خارج از ایران نیز پروژهای همینقدر بزرگ کلید خورد و به موازات بخش داخلی اجرا شد. مخاطب اصلی پروژه خارجی باز هم افکار عمومی داخلی ایران بود: از علم کردن اسماعیلیون تا همایش برلین یا بردن نازنین بنیادی به شورای امنیت و دیدار علینژاد با مکرون. بایدن از تغییر و مکرون از انقلاب حرف زدند. هدف همه اینها، مجددا انتقال «سیگنال پایان» بود. طرف خارجی همه تلاش خود را کرد که به بدنه آشوب بگوید نه تنها موافق براندازی است و از آن حمایت میکند، بلکه از هماکنون رهبران آینده ایران را هم برگزیده و با آنها در حال ملاقات و مذاکره است!
همه اینها البته روی برخی روندهای نسلی، جنسیتی و اقتصادی در ایران نشست. بیتعارف، کمکاریها و ندانمکاریهای ما بزرگترین کمکی بود که طراح خارجی دریافت کرد. زیرساختی در داخل ایران مهیا شد که برخلاف برخی تصورات، منحصر به فضای مجازی نیست. داستان بسیار بزرگتر است. این زیرساخت امنیتی، با برخی مشکلات، کوتاهیها و غفلتهای اجتماعی گره خورد و بحران ۱۴۰۱ را ساخت.
البته همه آنها که وارد خیابان شدند بخشی از زیرساخت آشوب نبودند اما همه آنها که دست به خشونت زدند آگاهانه یا ناآگاهانه، با آن مرتبط بودند، غفلت از شکلگیری این زیرساخت، یعنی زیرساختی که قرار بود توهم پایان جمهوری اسلامی را تبدیل به آشوب خشونتآمیز کند، بزرگترین سوالی است که مسؤولان یک دهه گذشته باید به آن جواب بدهند. ترکیب این زیرساخت با نارضایتی، بحران را ساخت.
من درباره آن زیرساخت سخن نمیگویم؛ موضوعی است که فهم آن مهمترین مسؤولیت کنونی جامعه اطلاعاتی ایران است. درباره زمینههای اجتماعی هم که آن زیرساخت بر آن استوار شده جداگانه سخن خواهم گفت. در اینجا بر «نتیجه» تمرکز میکنم. تا جایی که به نتیجه مربوط است، پروژه به سختی شکست خورده است.
نخستین علت، حجم بیسابقه خشونتی است که تولید شد. طراح خارجی در این باره عمد داشت: جنایت کنید، فیلم بگیرید و رجز بخوانید. نظام یا میترسد و مماشات میکند که یعنی کار تمام است یا متقابلا دست به خشونت میزند که نفتی خواهد شد بر آتش اعتراضات. یافتن راه میانه آسان نبود اما نظام این راه را یافت.
نظام به جای انتخاب خشونت یا مماشات، «تولید آگاهی اجتماعی» درباره ذات آشوب را هدف گرفت. بعد، جمع کردن بساط قدارهکشی و تروریسم دشوار نبود. در نتیجه آن استراتژی، اکنون جامعه بسیار آگاهتر است.
«خشونت بیسابقه» به جای اینکه ترس تولید کند یا به انگاره رفتن قدرت بدهد، به «جامعهزدایی از آشوب» انجامید و مهمتر، تصویر ذهنی جامعه ایران از براندازان را واقعی کرد. صریحترین منتقدان به ما که میرسیدند میگفتند از شما خوشمان نمیآید ولی بساط اینها را جمع کنید!
«خشونت کلامی» وضع براندازان را بدتر کرد. طرف طراح گمان میکرد میتواند فحش جنسی را در ایران به شعار فراگیر تبدیل و به این ترتیب ایده تمامشده بودن کار را تقویت کند اما عملا آنچه رخ داد اثبات بیصلاحیتی اخلاقی براندازان برای جامعهای بود که میخواهد اخلاقی زندگی کند.
تیر خلاص را اما «افراط در دروغگویی» زد. من چند بار در میانه این پروژه و هنگام ارزیابی روندهای تولید و انتشار بیگدیتا، هوشمندی طرف طراح را در جلوگیری از سقوط نمودار هیجانات و خلق رویدادهایی برای کش دادن غائله ستایش کردم. انصافا فناوری پیچیدهای داشت اما خب! بیش از حد دروغ گفتند.
از موضوع مهسا امینی تا همین آخرین داستان -دروغ یک ساعت قبل را چک نکردهام!-براندازان موفق به اثبات ادعاهایشان نشدند. فاصله معنادار واقعیت عینی با تصویری که در ماهواره یا توئیتر ارائه میشد، به تدریج تصویری متوهم و حتی تا حدی خل و چل از براندازان ارائه کرد. از آن مهمتر، بخشهایی از مردم به این نتیجه رسیدند عدهای مامورند برای آنها دام پهن کنند. بحران اعتبار، مهمترین بحرانی بود که آشوب به سرعت گرفتار آن شد.
نتیجه این شد کسانی که در ابتدای کار فکر میکردند چیزی در حال محقق شدن است، کنار کشیدند. عجز براندازان از خلق یک چشمانداز مرتبط با دغدغههای واقعی مردم -ولو مبهم- و اصرار به دروغ و خشونت، اعتبار پروژه را به سرعت کاهش و هزینه آن را افزایش داد.
اکنون نه تنها «توهم رفتنی بودن» زایل شده بلکه معلوم شده ریشه اجتماعی نظام استوارتر از هر برآوردی است که طرف طراح داشته است. حالا البته سرویس خارجی میگوید باید «هزینه ترمیم زخم» را بالا برد. از این به بعد، همه چیز به موقعشناسی و هوشمندی ما بستگی دارد.
اکنون یک قدم آنسوتر ایستادهایم. بخشهایی از جامعه ایرانی تلخی چیزی را تجربه کردند که از دور طراحان میخواستند رویایی شیرین به نظر برسد. نظام جمهوری اسلامی هم تجربهای اندوخته که من «نو کردن حکمرانی» را بهترین توصیف آن میدانم. در این باره صحبت خواهیم کرد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت براندازی براندازی نظام ایران استراتژی براندازی میرحسین موسوی شورای امنیت تروریسم جمهوری اسلامی ایران جمهوری اسلامی مهسا امینی اسماعیلیون انقلاب ایران اغتشاشات اغتشاشات در ایران خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت جمهوری اسلامی جامعه ای طرف طراح مهم تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۷۲۱۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برخی شهرهای استان مرکزی با پدیده حاشیهنشینی روبرو است
استاندار مرکزی با بیان اینکه مدیران استان ملزم به تکریم شورا و صیانت از جایگاه شوراها هستند گفت: به اندازه ۱۳ سال در حوزه عمران سلامت استان مرکزی کار شده است. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک، فرزاد مخلصالائمه پیش از ظهر امروز در همایش شوراهای استان و روز بزرگداشت شوراها اظهار داشت: سال گذشته بالغ بر یک هزار میلیارد تومان در روستاها و دهیاریها هزینه شده است. استان مرکزی استان پهناور و پر روستایی نیست و تنها 1.8 درصد از مساحت کل کشور مربوط به استان است و 2درصد تولیدات کشاورزی به استان اختصاص دارد و با این وضعیت رتبه دوم در اجرای پروژهها در سطح کشور و رتبه نخست در تعریف پروژههای جدید و راهبردی برای استان مرکزی است.
وی افزود: در سطح شهرها بالغ بر 100 هزار میلیارد تومان در حوزه مدیریت شهری هزینه شده است و لزوماً طرح عمرانی نبوده است. سال 1401 نیز 5 هزار و 24 میلیارد تومان دولت در بخش عمرانی هزینه کرد که 20 درصد بیشتر از مجموعه بودجه عمرانی سال قبل هزینه کرده است و برای امسال 7 هزار میلیارد تومان پیش بینی شده است.
استاندار مرکزی بیان کرد: از سال 95 تا 1400 طی شش سال تنها 3 هزار و 200 میلیارد تومان بودجه عمرانی وارد استان شد، اما در سال 1401 نیز 60 درصد بیش از شش سال گذشته بودجه عمرانی وارد استان شده است. برای نخستین بار در تاریخ استان به اندازه 10 سال در حوزه راهداری و به اندازه 13 سال در حوزه عمران سلامت استان کار شده است و تعدادی از پروژهها شبانهروزی شدند.
وی تأکید کرد: هر چند زبان شوراها و مدیریت شهرها هم مانند زبان دولت در بیان موفقیتها نارسا است به طوری که پروژه امام خمینی(ره) اراک به عنوان بزرگترین پروژه تاریخ مدیریت استان و شهری بدون مراسم افتتاح شد که این نارسایی و عدم اطلاع رسانی مناسب را نشان میدهد.
مخلصالائمه بیان کرد: مدیران استان ملزم به تکریم شورا و صیانت از جایگاه شوراها هستند. شوراها نمایندگان مردم هستند و ارتباط بسیار قوی با مردم دارند بنابراین فرمانداران باید به شوراها توجه ویژه داشته باشند.
وی با بیان اینکه گفتمان نظام اداری؛ نظام مسئلهمحور نتیجهگراست و این مهم در استان دنبال شده است، گفت: هر موفقیتی در سطح استان، شهر و روستاها داشته باشیم موفقیت نظام جمهوری اسلامی است و هر عدم موفقیت نیز در کارنامه نظام ثبت میشود. شوراها باید در بیان دستاورهای جامعه در سطح شهر و روستا برنامه داشته باشند. برای ایجاد رقابت در سطح استان نیاز است شوراها برنامههای روستاهای مربوطه را اطلاعرسانی کنند و اطلاعرسانی باید پیوست تبلیغاتی داشته باشد.
استاندار مرکزی بیان کرد: استان مرکزی در اجرای طرح نهضت ملی جزو کممشکلترین استانها در بحث تأمین زیرساختها است، اما همچنان پیگیریها در حوزه مسکن انجام میشود. تعداد اندکی از استانها نگاه کسب درآمد سنگینی را بر بحث نهضت ملی حاکم میکنند، اما به طور کلی نگاه خوبی بر نهضت ملی مسکن وجود داشته است.
وی با اشاره به خسارتی که معادن وارد میکنند عنوان کرد: یکی از مشکلات شورای معادن روستا و کشور این است که شکایت از برخی معادن را ثبت نکردند، در حالی که باید پیگیری و شکایت شود. شوراها باید از معادنی که خسارت به همراه دارند نیز شکایت کنند.
استاندار مرکزی با اشاره به توجه به مناطق حاشیهنشین خاطرنشان کرد: برخی از شهرها با پدیده حاشیهنشینی به صورت جدی درگیر هستند. توجه به مناطق حاشیهای جزو سیاستهای مهم نظام است و باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
802 شورای استان 645 شورا شناسه ملی دریافت کرده اند
علی اکبر اسدی در این نشست اظهار داشت: از 802 شورای استان 645 شورا شناسه ملی دریافت کردهاند اما آنها مراحل بودجهنویسی را انجام نداده اند که حقالجلسه دریافت کنند و کوتاهی از سمت شوراها بوده است.
سرپرست امور عمرانی استانداری مرکزی تصریح کرد: کارت شوراها از وزارت کشور پیگیری شده است و این کارت به برخی از شوراها تحویل و مابقی به زودی تحویل میشود.
انتهای پیام/711/